...درد از هر طرفش پیش تو درمان دارد
بسکه اعجاز شراب تو مسلمان دارد
مسکرات از لب مداح تو جریان دارد

آبشار می سرمستی ما منبر توست
***
متمایل شده نار غم تو جانب خس
قافیه هرز شدونیست مجالی به هرس
خوش بحال همه ایل و تبارم باالاخص

خوش بحال پدرم که پسرش نوکر توست...

عزیز دلم ، مداح و شاعر اهل بیت "حاج مسعود اصلانی " منت به سر بنده نهاده و ترانه ی زیر را برای حقیر سروده است

دست او را میبوسم


دلم بدون تو انگار کوهی از درده //تموم سال هوای بدون تو سرده
همیشه گریه دلیل ضعیف بودن نیست//که گریه گاهی از اوقات کار یک مرده
چقدر سخته خوابت بگیره از گریه//به این خیال که شاید دوباره برگرده
بدون تو همه جارو سیاه میبینم//اگرچه رنگ جدایی عاشقا زرده
من از رفاقت قرص برنج ممنونم//که سالهاست از این درد راحتم کرده



lمحمدعلی کشفی

یا اباعبدالله یا جعفرابن محمد ایهاالصادق یابن رسول الله یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا و مولینا انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عند الله اشفع لنا عندالله


میدهد بوی فاطمه بدنش

عطر زهراست عطر پیرهنش

صادق خانواده ی زهراست

شده پامال گرچه یاسمنش

پیرمرد قبیله است این مرد

بگذارید عبا کند به تنش

مکش از زیر پاش سجاده

به جگر شعله و شرر نزنش

نفس گرمش آتش جان است

روضه خوان است دم به دم دهنش

خانه اش تکیه ی حسینی هاست

سوز کرببلاست در سخنش

اولین روضه دار ارباب است

میدهد بوی فاطمه بدنش

lمحمدعلی کشفی

با سلام این وبلاگ از این پس توسط خود آقای فخرائی به روز میشود

lمحمدعلی کشفی

هنوز هم عمه سادات پرچم دار کربلاست...


این روزها دمشق غوغائی است...غوغای عشق را میگویم و الا موشک و خمپاره و تیر و تیراندازی که چیزی نیست...شیعه هزار و اندی سال است به این جور تعرض ها عادت کرده است...هر برهه ای از زمان به شکلی قصد تعرض دارند

صاحب که نداشته باشی تو سری خورت میشود...ما دردمان این است که صاحب نداریم


این روزها...حرم عقیله بنی هاشم تنها کانون پرورش یاران صاحب الزمان (عج) است...

... انشاءالله مردش باشیم ما هم برویم ...


به قلم:شاعر و مداح اهلبیت برادر عبدالحسین فخرائی

به نقل از وبلاگ اختصاصی برادر فخرائی

sazenale.blogfa.com

lمحمدعلی کشفی
صفحه برادر فخرائی در فیس بوک
بر روی لینک زیر کلیک کنید

lمحمدعلی کشفی

شعرخوانی برادر عبدالحسین فخرائی در شب شعر فاطمی

فاطمیه دوم فروردین 1392

مجمع شعرای آئینی حسنین


حجم: 1.11 مگابایت        


lمحمدعلی کشفی
lمحمدعلی کشفی
یک جهان میکده پیمانه ای از ساغر توست
تاک تر شاخه خشک از شجر اخضر توست
هاج و واجم که چه در ساقه نیلوفر توست
هر طرف میکده را مینگرم یکسره توست

سحر مینای شما شعبده را مست کند
عرق چهره تو می زده را مست کند
غوره تاک تو صد میکده را مست کند
مستی ما همه از غوره تاک تر توست

درد از هر طرفش پیش تو  درمان دارد
بسکه اعجاز شراب تو مسلمان دارد
مسکرات از لب مداح تو جریان دارد
آبشار می سرمستی ما منبر توست

متمایل شده نار غم تو جانب خس
قافیه هرز شد و نیست مجالی به هرس
خوش به حال همه ی ایل و تبارم باالخص
خوش به حال پدرم که پسرش نوکر توست

خنجر کفر فقط مشتری خون خداست
دهر نقشی روی انگشتری خون خداست
جلوه ی فاطمه هم مادری خون خداست
فاطمه فاطمه هم باشد اگر مادر توست

قصدم این نیست بسازد قلمم کوه از کاه
حرف از خنجر و خون شد دلم افتاد به آه
تا سرت رفت به نیزه دل من داد گواه
فتنه ها ای پسر فاطمه زیر سر توست

lمحمدعلی کشفی